امام علی (ع) فرمودند: اراده بر تغییر خویش تفاوت کشورهای ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست. برای مثال کشور مصر بیش از 3000 سال تاریخ مکتوب دارد و فقیر است! اما کشورهای جدیدی مانند کانادا، نیوزیلند، استرالیا که 150 سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند، اکنون کشورهایی توسعهیافته و ثروتمند هستند. تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست. ژاپن کشوری است که سرزمین بسیار محدودی دارد که 80 درصد آن کوههایی است که مناسب کشاورزی و دامداری نیست اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا را دارد. این کشور مانند یک کارخانه پهناور و شناوری میباشد که مواد خام را از همه جهان وارد کرده و به صورت محصولات پیشرفته صادر میکند. مثال بعدی سوئیس است. کشوری که اصلاً کاکائو در آن به عمل نمیآید اما بهترین شکلاتهای جهان را تولید و صادر میکند. در سرزمین کوچک و سرد سوئیس که تنها در چهار ماه سال میتوان کشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید میشود. سوئیس کشوری است که به امنیت، نظم و سختکوشی مشهور است و به همین خاطر به گاوصندوق دنیا مشهور شدهاست (بانکهای سوئیس). افراد تحصیلکردهای که از کشورهای ثروتمند با همتایان خود در کشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص میکنند که سطح هوش و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد. نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند. زیرا مهاجرانی که در کشور خود برچسب تنبلی میگیرند، در کشورهای اروپایی به نیروهای مولد و فعال تبدیل میشوند. پس تفاوت در چیست؟ تفاوت در رفتارهای است که در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است. وقتی که رفتارهای مردم کشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل میکنیم، متوجه میشویم که اکثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی میکنند: .1اخلاق به عنوان اصل پایه .2وحدت .3مسئولیت پذیری .4احترام به قانون و مقررات .5احترام به حقوق شهروندان دیگر .6عشق به کار .7تحمل سختیها به منظور سرمایهگذاری روی آینده .8میل به ارائه کارهای برتر و فوقالعاده .9نظمپذیری اما در کشورهای فقیر تنها عده قلیلی از مردم از این اصول پیروی میکنند. در کشور ما کسی که زیاد کار کند تراکتور نامیده می شود کسی که به قوانین احترام بگذارد بچه مثبت است کسی که اخلاقیات را رعایت کند برچسب پاستوریزه خواهد گرفت کسانی که حقوق دیگران را زیر پا می گذارند و افراد قالتاق، آدمهای زرنگ خوانده می شوند انسانهای منظم افراد خشک وبیحال هستند همه به دنبال یک شبه رفتن ره صد ساله و......... بیایید از خودمان شروع کنیم و از همین لحظه ما ایرانیان فقیر هستیم نه به این خاطر که منابع طبیعی نداریم یا اینکه طبیعت نسبت به ما بیرحم بودهاست. ما فقیر هستیم برای اینکه رفتارمان چنین سبب شدهاست. ما برای آموختن و رعایت اصول فوق که (توسط کشورهای پیشرفته شناسایی شده است) فاقد اهتمام لازم هستیم. اگر شما این نامه را برای دیگران نفرستید: اتفاقی برای شما نمیافتد، از محل کارتان اخراج نمیشوید، هفت سال بدبختی بر سرتان آوار نمیشود و مریض هم نخواهید شد. اما اگر میهن خود را دوست دارید، این پیغام را به گردش بیاندازید تا شاید تعداد بیشتری از هموطنانمان مانند شما آن را بفهمند، تغییر کرده و عمل کنند. ترم 1 – اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ – س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها error میدهد – چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند! سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند و در جواب سلام شما (بعد از 10 دقیقه) می گویند: اوا … سلام ببخشید حواسم نبود (طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست) ******* برای اطلاع بعضی از دوستان*********** آیا می شود اصلا چشم آدم به نامحرم نیفتد، همانطور که شنیدم بعضی ها اصلا تا به حال چشمشان به نامحرم نیفتاده مگر می شه؟ فکر کنم غیر ممکنه؟ راهش را به ما نشان دهید. خیلی ممنون. لطفا جواب دهید؟ پاسخ: کنترل چشم تابعی از روح تقواست که اگر در آدمی پدیدار شد به تبع آن کنترل چشم نیز به دنبال آن خواهد آمد و راهی که صد درصد گناه نکردن در تمام زندگی را تضمین کند برای افراد عادی بشر چیز سهلی نیست؛ زیرا انسان موجودی مختار و دارای تمایلات گوناگون است. و با عزمی آهنین و مبارزهای دائمی و تدریجی با نفس میتوان به چنین جایگاه رفیعی دست یافت.
زنان متولد سال خوک، عاشق حضور در جمع و میهمانی هستند. آنان در خانه داری بی نظیرند . او تا زمانی که از شما خوشش نیاید، در صحبت را باز نمی کند و اگر لطف کند وارد گفت و گوی شود، شما را مفتخر کرده است! خانم خوک ها مادران بسیار خوبی هستند. به خوک ها سفارش می کنیم با متولدان سال گربه ازدواج کنند؛ چرا که بهترین راه جلوگیری از کشمکش و درگیری خانوادگی، همین است.
بازدید امروز :9
بازدید دیروز :5
کل بازدید :56983
تعداد کل یاداشته ها : 22
103/9/4
6:43 ص
مِن عَلامَةِ اَحَدِهِم (المُتَقینَ) اَنَّک تَرى لَهُ قُوَّةً فى دینٍ وَحِرصا فى عِلمٍ وَعِلما فى حِلمٍ .
از نشانه هاى پرهیزکاران این است که مى بینى در دین نیرومند، در کسب دانش حریص و داراى علم همراه با بردبارى هستند.
پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال gf نباشید چون اولاً پا نمیدهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد (یکی در هر 10 میلیون سال) همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد!
فقط برای عملیات قضای حاجت به wc می روند ، طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد ، به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند!
تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند ، سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند – در فاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!
ترم 2 – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند – متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند!
به مقدار بسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشود ولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد ، سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند ، کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود!
نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه میگیرند ، اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته – دو سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند! (استغفرالله)
ترم 3 – به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند ، به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده wc قضای حاجت نیست!
سوژه خنده پیدا می کنند ، همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا 4 جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند – می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد – تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود و در جواب سلام شما میگویند سلام!
ترم 4 – با واژه bf آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند – ابروها نازک میشود و سیبیل ناپدید ، در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به wc میروند!
همیشه در دانشگاه از قسمتهای “پر پسر” عبور میکنند ، شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه (نکته: اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: 1- دختره ترم 4 درس میخونه 2- شما خوشتیپید 3 – یالا مخشو بزن دیگه چلمن)
شروع میکنن به نوشتن جزوه – هر 2-3 شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدن های مامان بابا (خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن (آره جون خودت ، بیچاره پدر ، مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست) در جواب سلام شما میگویند: سلام – چطوری؟ خوبی؟
ترم 5 – یکی از این موجودات خوش خط و خال (bf) را به دست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!
اصلاً سر کلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با wc کار دارند چون bf دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند (چون این دفعه فکر میکنن فقط خودشونن که bf دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا)
کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد – از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است (اینجاست که میگن مردونگی مرده) به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند!
یک میز اختصاصی برای خودشان و bf شان در تریا دانشکده رزرو است ، تابلو میشوند – کارکنان محترم حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند!
ترم 6 – خیلی تابلو میشوند – عاشق میشوند – مشروط میشوند !!!
ترم 7 – به طرز وحشتناکی تابلو میشوند – در عشق شکست میخورند – مشروط میشوند !!!
ترم 8 – دوباره آدم میشوند – دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند (من لذت می برم میبینم این جوونا رو …….) جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است ، مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند – در به در دنبال شوهر میگردند و به اولین پیشنهاد جواب مثبت میدهند و از چاله به چاه می افتند !!!!
در خصوص سوال شما ابتدائا لازم به ذکر است که مواجهه با نامحرم امری است اجتناب ناپذیر، شما یکی از افراد این جامعه هستید و به همین منظور لازم هست با افراد این جامعه اعم از زن و مرد ارتباط داشته باشید و نیازهای خود را مرتفع سازید، و این مشکلی نیست که بتوان با قرار دادن حائلی بین زن و مرد آنرا حل کرد در نتیجه شما خواه ناخواه نگاهتان به نامحرم خواهد افتاد.
در خصوص افرادی که اشاره کرده اید همانطور که خودتان هم گفته اید امکان اینکه نگاهشان به نامحرم نیفتد نیست ولی این افراد اینقدر ملکه تقوا را در وجودشان پرورانده اند که اصلا متوجه نامحرم نمی شوند شاید برای خود شما هم پیش آمده باشد وقتی تمرکز فکری در موضوع خاصی داشته باشید بدون اینکه خودتان بخواهید متوجه بعضی از مسائل دورو برتان نمیشوید و جالب است بدانید همین موضوع مطرح شده توسط شما (نگاه به نامحرم) در بعضی مواقع امکان دارد از حرمت خارج و حتی حالت وجوب به خودش بگیرد و یا اینکه مباح شود، مثل اینکه شما مأمور حفاظت از منطقه ای باشید که طبیعتا لازم است ورود و خروج افراد مختلف را دقیقا چک کنید، اینجا نگاه به نامحرم بر حسب اقتضای شغلی شما حرمتش برداشته و واجب می شود یا اینکه شما برای خواستگاری تشریف ببرید، در اینجا هم حرمت برداشته شده و نگاه شما نگاه مباح خواهد بود. حال تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که چه بکنید تا نگاهتان نگاه حرام نشود.
خداوند متعال برای اینکه حریم ناموس مسلمانان حفظ شود، نگاه های هوس آلود را از طرف زن و مرد نامحرم، ممنوع اعلام کرده و به رسول اعظم فرموده است:
(قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یغُضّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ .... وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یغْضضنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ)؛[1]
ای رسول ما! به مردان مومن بگو چشم های خود را از نگاه به نامحرمان فروگیرند ... و به زنان با ایمان نیز اعلام کن تا دیدگان خود را از هر نامحرمی فروگیرند.
برای مصونیت جامعه از انحرافات جنسی، بهترین راه «پوشش اسلامی» و «اجتناب از نگاه های حرام» است؛ چرا که نگاه به نامحرم، زمینه فسادهای بعدی را فراهم می کند و به قول باباطاهر:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:
«النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ إِیمَاناً یجِدُ حَلَاوَتَهُ فِی قَلْبِه؛
نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است. هر کس آن را به خاطر ترس از خدا ترک کند، خداوند نیز به او ایمانی می بخشد که در دلش لذت شیرینی آن را احساس می کند.» [2]
خداوند متعال وعده داده است که هر کس از نگاه های حرام چشم بپوشد، لذت ایمان را به او بچشاند.
در تاریخ، قصه حضرت یوسف و داستان ابن سیرین در این زمینه معروف است. آیت الله سید محمد هادی میلانی در مورد شیخ رجبعلی خیاط فرمود است:
او به خاطر کفّ نفس و خویشتن داری در نگاه به حرام، مورد عنایت خداوند قرار گرفت.[3]
پیامبر اکرم درباره نگاه های هوس آلود، به نتیجه و عکس العمل تکوینی آن نیز اشاره کرده و فرموده است:
«عفُّوا عَن نساء الناس تَعِفَّ نُساءَکم؛[4]
در مورد زنان مردم عفت بورزید تا دیگران نیز در مورد زنان شما عفت بورزند و زنان شما از تعرض نامحرمان در امان بمانند».
هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
آن گرامی در سخن دیگری، به رهاورد اُخروی اجتناب از نگاه حرام می پردازد و می فرماید:
«کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا ثَلَاثَ أَعْیُنٍ عَیْنٍ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ بَاتَتْ سَاهِرَةً فِی سَبِیلِ اللَّه
تمام چشم ها در روز قیامت گریان خواهد شد، مگر چشمی که از خوف و عظمت خدا بگرید، و چشمی که از حرام بسته شود، و چشمی که در راه خدا شب ها بیدار بماند و شب زنده داری کند».[5]
امام صادق (ع) فرمود:
« إِیَّاکُمْ وَ النَّظْرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِی الْقُلُوبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفَی بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَة ،
نگاه کردن بعد از نگاه کردن (تکرار نگاه) در قلب آدمی تخم شهوتی را کشت می کند که از جهت فتنه بودن برای صاحب نگاه کافی است».[6]
بالاخره پیامبر خدا، عذاب سخت الهی را در انتظار کسانی می داند که به زنان نامحرم بی محابا نگاه کنند و هرگز از عواقب آن پروایی ندارند. آن بزرگوار فرمود:
مَنْ مَلَأَ عَیْنَهُ حَرَاماً یَحْشُوهَا اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَسَامِیرَ مِنْ نَارٍ ثُمَّ حَشَاهُمَا نَاراً إِلَی أَنْ تَقُومَ النَّاسُ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی النَّارِ
«هر کس چشمان خود را از نگاه به زن نامحرم پرکند (و با خیال راحت به این نگاه خود ادامه دهد)، خداوند متعال در روز قیامت میخ های آتشین به چشمان او فرو خواهد برد و بعد از رسیدگی به کار مردم، دستور خواهد داد که او را به آتش جهنم بیندازند»[7]
موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولی هیچ یک را تضمین قطعی نمیتوان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایی، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:
1- کوچک نشمردن هیچ گناهی هرچند به نظر صغیره باشد.
2- عزم جدی و آهنین بر ترک معصیت و مراقبت جدی و دائمی نسبت به تمام افعال خود.
3- شرط نمودن با خدا مبنی بر ترک معصیت و همچنین از او استعانت جستن.
4- هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن. جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریزاول است. قرآن مجید در وصف پارسایان میفرماید:
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طائفٌ مِّنَ الشیطانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ[8]
پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) میافتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند
5- مطالعه و تفکر پیرامون عواقب سوء و وخیم گناه. در این رابطه مطالعه کتب پیرامون معاد بسیار نافع و لازم است.
6- خود را همواره در محضر حق تعالی دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بینای به افعال خود نگریستن.
برای ترک معاصی لازم است در بسیاری از موارد انسان از مکروهات و چه بسا از برخی مباحات نیز چشم پوشد تااو را به انجام زشتیها نزدیک نسازند.
7- در حد ممکن دوری جستن از مکان ها و شرایطی که آدمی را به گناه ترغیب مینماید.
8- تقویت اراده.
9- محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاکمه و توبیخ نمودن و بلافاصله استغفار کردن.
10- هنگام صحبت کردن با نامحرم خیره به صورت آنها نگاه نکنید چنانچه قرآن می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم؛ به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند» همین دستورالعمل را برای زنان نیز دارد «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن».
11- جملات مربوط به گناه و پیامدهای گناه را جلوی خود نصب کنید و هر از چند گاهی آن جملات را تغییر دهید و جملات جدیدتر با الفاظ دیگری را جایگزین کنید و سعی کنید این جملات را هر روز چند بار بخوانید.
بهترین راه منصرف کردن نگاه و دیده، بازداشتن نگاه از تیزی و خیره نگاه نمودن است. حضرت علی (ع) فرمود: «کسی که چشم خود را پایین اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف کمتر خورد و از نابودی در امان ماند»[9]. همچنین میفرماید: «هر که نگاههایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود»؛ «کسی که عنان چشم خود را رها کند، زندگیاش را به زحمت میاندازد»؛ «کسی که نگاههایش پیاپی باشد، حسرتهایش دائمی و پیاپی خواهد بود»[10] و نیز فرمود: «بسا هوسی از نیم نگاهی حاصل است»[11]
شخصیت خوک، به رغم بی طرفی وی، پر تحرک و خلاق است و اگر از جنگ و جدل بیزار و گریزان نبود، یاغی نیز محسوب می شد.
خوک به ندرت به امور قضایی می پردازد و چه بهتر؛ زیرا اگر محق هم باشد، سادگی و صداقتش به ضرر او و به نفع طرف های دعوا تمام خواهد شد؛ شرقی ها می گویند: برای برنده شدن در امور قضایی، بهتر است صداقت، شرافت و وجدان را از پنجره بیرون بیندازید!
خوک در هر شرایطی می تواند کار کند؛ زیرا هوشیاری و توانایی اش در انجام کارهای سخت، از او آدم موفقی می سازد؛ همچنین به علت حساسیت فراوانش، در زمینه شعر و ادبیات نیز موفق است.
خوک می تواند به آسانی به سگ ها نزدیک شود. خوک هر شغلی را که برگزیند می تواند زندگی خود را تامین کند و پول و امکانات از سر و کولش می ریزد و تا زنده است، مردم به او کمک می کنند و از همین راه، ممکن است بسیار ثروتمند شود.
در مشرق زمین، مشهور است که می گویند: مردم به خوک کمک می کنند، خوراک می دهند و او را چاق و چله می کنند تا شام بهتری برای شب سال نو داشته باشند. لذا خوک بسیار محافظه کار است و به هیچ کس اعتماد نمی کند. ممکن است این گفته درست باشد اما شکی نیست که مردم از زود باوری و سادگی خوک سو ءاستفاده می کنند.
از این حرفها درباره زندگی عشقی او نیز می گویند. او اغلب فریب می خورد، ناامید می شود، اشتباه می کند و همیشه عاشق است.
خوک باید از مار فاصله بگیرد، چرا که مار او را اسیر و برده خود می کند و آنچنان به دور او حلقه می زند و او را می فشارد که توان هر حرکتی را از او سلب می کند. وجود خوک برای بز مفید واقع می شود.
دوران کودکی خوک در آرامش کامل سپری می شود. در دوران جوانی انبوهی از مشکلات خانوادگی او را در بر می گیرد؛ اما خوک خجالتی و محتاط، برای حل مشکلاتش، از کسی در خواست کمک نخواهد کرد. او می کوشد خود مشکلاتش را حل کند. در واقع این پنهان ساختن مشکلات از دیگران به او صدمات فراوانی میزند زیرا هیچ کس نمی فهمد که او در چه جهنمی دست و پا می زند.
اگر زاد روز او از جشن های سنتی ( عید تت ) فاصله داشته باشد، ناامیدی کمتری در کمین او خواهد بود، اما هر چه به سال نو در کشورهای آسیایی نزدیک تر باشد، با مشکلات بیشتری مواجه می شود، به او خیانت خواهد شد، مسخره اش خواهند داد و در نهایت ممکن است خورده شود!